فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۱۹

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت¹⁹

کوک : ات اههههه لعنتی یکم خودتو شل کن دی...کم درد میکنه
همین کارو کردم بعد چند مین ار‌‌‌‌‌‌.ضا  شدیم
از‌‌‌م بیرون نکشید و بغلم کرد
ات : اههههه کوک درش بیار
از بس خسته بود نفس نفس میزد درش آورد تا خواستم پاهامو ببندم گفت
کوک : وایسا یه لحظه
عضوم رو باز کرد نگاش کرد
کوک : زخمی نشدی ولی خونریزی میکنی
یه دستمال از رو تخت برداشت و عضوم رو تمیز کرد . دستش خورد به بالاش قلقلکم اومد خندیدم اونم خندید
کوک : شکمت درد میکنه ؟
ات : یکم
اومد کنارم و شکمم رو ماساژ داد
صبح بیدار شدم دیدم کوک نیست کجا غیبش زده ... بیدار شدم لخت بودم ... هوففف حالا چطوری به کوک نگاه کنم =/
رفتم حموم شیر آب گرم باز کردم و رفتم زیرش یکم حالم سر جاش اومد . اومدم بیرون لباسمو پوشیدم یه هودی سیاه پوشیدن بلند بود پس شلوار نمی‌پوشم ... جوراب هام کجان ... پیداشون کردم یه جوراب ساق بلند پوشیدم . واییییییییییی چه کیوت شدم موهام هم باز گذاشتم ... خیلی خب ات کوک بهت قول داد بازم دوست خواهیم موند
آروم یه نفس عمیق کشیدم و اومدم پایین . کوک توی آشپز خونه داشت کلی غذا درست میکرد مگه قرار هست کسی بیاد ؟
برگشت یه لبخند آرامش بخش بهم زد و اومد جلو
کوک : سلام پرنسس ... جاییت که درد نمیکنه ؟
ات : نه من خوبم ( با خجالت )
اومد جلوم وایساد آروم چونم رو گرفت و سرم رو بالا گرفت بم یه نگاه کرد سرشو آورد داخل گردنم و بوش کرد ...

دیگه خیلی دارید حال میکنید هااا
دیدگاه ها (۲۲)

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۰

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۱

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۱۸

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۱۷

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط